-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 تیرماه سال 1390 15:34
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 تیرماه سال 1390 15:32
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 تیرماه سال 1390 15:29
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 تیرماه سال 1390 15:27
-
خداییـــــــــــــــــش...
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 20:20
خداییش اینطوری بود حال و روزم ؟ خداییش حقمه اگه بسوزم؟ منو از دست حرفات خسته کردی خداییش بد منو وابسته کردی آخه تو مشکلم رو میدونستی خداییش تو می خواستی میتونستی جواب مهربونیمو ندادی نگو نه ، قدرمو نمی دونستی منو از دست حرفات خسته کردی خداییش بد منو وابسته کردی جوونیمو ازم راحت ربودی خداییش اون که می گفتی نبودی انصافآ...
-
دل تنها
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 20:07
دل من همانی است که هرشب بایاد تو می خوابد دل من همانی است که حتی در خواب هم عاشق توست حتی بعد از مرگ وقبل از تولد واین منم منی که اکنون دلی دارم که جای جای آن زخم عشق است واین دل من هنوز هم عاشق توست چه می شد که دل تو نیز هرشب با یاد من می خوابید و همیشه و هر لحظه عاشق من بود چه می شد اگر این عشق دردوطرفش دودل داشت تا...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 20:01
شدم کوچه به کوچه جستجو عاشق او شدم با شب و گریه روبه رو عاشق او پایان حکایتم شنیدن دارد من عاشق او بودم او عاشق او...!
-
دوست داشتن...
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 19:54
یکی میدونه که دوستش داری، یکی نمیدونه دوستش داری! بیچاره اونی که فکر میکنه دوستش داری!!
-
سپــــــــــــــــاس...
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 19:32
از کسانیکه از من مـــــــــــتنفرند سپاس. ، آنها م را قویتر میکنند از کسانیکه م را دوست دارندممنونم ،آنان قلب م را بزرگتر می کنند ازکسانیکه م را ترک می کنند متشکرم، آنان به من می آموزند که هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست از کسانیکه با من میمانند سپاسگذارم آنان بمن معنای دوست واقعی را نشان می دهند..
-
هرگـــــــــــــــز....
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 19:30
هرگـــــــــــــــــز فراموش نخواهـــــــــم کرد که بــــــــــرای داشتن تـــــــــــــو دلـــــــــــی را به دریا زدم که از آب واهـــــــــــــمه داشـــــــــــــــت ...
-
اهـــــــــــای عشــــــــــــق...
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 19:22
اهای عشق ... نه میشه باورت کنم نه میشه از تو رد بشم . نه میشه خوبه من بشی نه میشه با تو بد بشم . نه دل دارم که بشکنی نه جون دارم فدات کنم . نه پای موندن منی نه میتونم رهات کنم . نه میتونه توی خلوتش دلم صدا کنه تو رو نه میتونم بگم بمون و نه بگم که برو کجا برم ؟ که عطر تو نپیچه تو لحظه هام عضه ام رو از کجا بگم که پا...
-
کم آورده ام...
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 19:20
تو راحت بخواب من مشق گریه هایم مانده هنوز . . . برای ِ یکــ بار هم که شده خودتــ بیا و تحویل بگیر ... حوصله ام را سر بُرده دیگـر ؛ مـُدام سراغتــ را مـی گیرد هرچه مـی گویم باورش نمـی شود شبهـا تا نیمه بیدار مـی ماند بهانه اتــ را مـی گیرد همش از تـو می گوید لـَج کرده که " همیـن حالا " آخر من همین حالا "...
-
ســـــــــــــوال...
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 19:17
نشسته ام رو به روی حضورت. دقیق شده ام به حرف زدن ها و برخوردهایت با دیگران، با خودم و با خودت. هر بار که به تو نگاه می کنم، اشتیاق دانستن جواب یک سوال، تمام ذهنم را به هم می ریزد. دلم می خواهد این سوال هزار بار مطرح شده، دست از سرم بردارد... اما دست برنمی دارد و این دلبخواه من نیست. می خواهم یک سوال نپرسیده را مطرح...
-
تـــار و پــــــود...
شنبه 11 تیرماه سال 1390 21:06
تار و پود نبود در تار و پودش دیدی گفت عاشقه عاشق نبودش امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه دیدار این خونه فقط خوابه ، تو که رفتی هوای خونه تب داره ، داره از درو دیوارش غم عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم نبودشو، بیا بر گرد تا ازعشقت نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو...
-
تنهــــــــــا...
شنبه 11 تیرماه سال 1390 20:46
آموخته ام اگر کسی یادم نکرد یادش کنم ، شاید او تنهاتر از من باشد ...
-
کـــــــــاش...
شنبه 11 تیرماه سال 1390 20:19
ای کاش نگاه خسته را خوابی بود / یا در شب بی ستاره مهتابی بود / ما مثل دو کاج دور از هم هستیم / ای کاش که بین من و تو تابی بود...
-
تنهــــــــــا...
شنبه 11 تیرماه سال 1390 20:06
کبــــــــــوتر بـــــــــــــــــــــــا کبــــــــــوتر ـــــــ بـــــــــــاز ـــــــ تنهاست.....
-
خستـــــــــــــــه...
شنبه 11 تیرماه سال 1390 19:58
ت نها نشسته بر کرانه دیوار پرنده ای خاموش سر فرو برده در میان پرهایش « تو گویی پر شکسته مرغکی است در خواب !! » شنیدم عابری میگفت این ؛ اما ای کاش می دانست کین سکوت ، از خواب نیست . دل شکسته عاشقی است این مرغک خاموش . این منم ، مرغکی خسته نشسته بر کرانه دیوار تنهایی ؛ خسته از یک پرواز رویایی خسته از عشق و محبتهای پوشالی
-
قسـمــت...
شنبه 11 تیرماه سال 1390 18:16
خودت میدونی میدونم دلیل رفتنت چی بود اما میتونستی نری چرا میگی قسمت نبود اگه قسمت چرا تو موندی خدا چرا مارو بهم رسوندی اگه میدونستی یه روزی میری چرا روزا رو تا اینجا کشوندی چرا روزا رو تا اینجا کشوندی چی بودم چی شدم به خاطر تو ولی پشت دلم رو خالی کردی حالا اسمت میاد گریم میگیره نمیدونی که با دلم چه کردی اگه در حق تو...
-
سلطان احساس مجید خراطها
شنبه 11 تیرماه سال 1390 18:13
-
کارت پستال بسیار زیبا از سلطان احساس مجید خراطها
شنبه 11 تیرماه سال 1390 17:11
-
ســــــــــــلطان دلشکســــــته ها
شنبه 11 تیرماه سال 1390 17:06
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 تیرماه سال 1390 17:04
-
هرکه با احساس شد خواهد شکست...
شنبه 11 تیرماه سال 1390 15:58
آنکس که میگفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد,رهگذری بود که روی برگهای پاییز راه میرفت..صدای خش خش برگها همان آوازی بود که من گمان میکردم میگوید دوســــــــــــــــتــت دارم......